محمدجواد جزینی مدرس داستاننویسی در نشست نقد «خرده روایتهای یک فرمانده از جنگ» گفت: تاریخ جنگ در کولهبار سربازانی است که از جنگ بر میگردند؛ آنها هستند که تاریخ واقعی جنگ را مینویسند. به گزارش خبرگزاری سیده آمل، نخستین نشست بررسی ادبیات مقاومت با محوریت کتاب «خرده روایتهای یک فرمانده از جنگ» نوشته آذر […]
محمدجواد جزینی مدرس داستاننویسی در نشست نقد «خرده روایتهای یک فرمانده از جنگ» گفت: تاریخ جنگ در کولهبار سربازانی است که از جنگ بر میگردند؛ آنها هستند که تاریخ واقعی جنگ را مینویسند.
به گزارش خبرگزاری سیده آمل، نخستین نشست بررسی ادبیات مقاومت با محوریت کتاب «خرده روایتهای یک فرمانده از جنگ» نوشته آذر خزاعی سرچشمه در محفل انس با حضور مرتضی سرهنگی، محمدجواد جزینی و نویسنده کتاب برگزار شد.
* جزینی: سرهنگی پدر معنوی ادبیات مقاومت است
بر اساس این گزارش، در ابتدای جلسه به بحث و بررسی مفهوم ادبیات مقاومت و ادبیات جنگ پرداخته شد، محمدجواد جزینی در این موضوع اظهار داشت: آقای مرتضی سرهنگی پدر معنوی ادبیات مقاومت است. سالها پیش آقا مرتضی یک صفحه ای در روزنامه جمهوری باز کرده بود و برای اولین بار خاطرات و نوشتههایی را منتشر می کرد.
به گفته وی، بعد از او نهادهای دیگر هم وارد شدند، فکر می کنم اولی آقا مرتضی هستند و هم جایگاهی که ایشان دارند، به نظرم یک هوشیاری بزرگی که آن موقع اتفاق افتاده که من در آن سالها متوجه اثر نبودم فکر می کردم که دفتر ادبیات مقاومت یک لیبل است که مثل آنچه خیلی از ارگانهایی که روی شرکت هایشان می زنند، ولی الان که به یک چالش تئوریک افتادیم، به نظر می رسد که عجب دقتی کردند در مفهوم سازی که بگوییم «ادبیات مقاومت» و نگوییم ادبیات دفاع مقدس که نسبتش را با دولت و حکومت نزدیک بکنیم و اجازه ندهیم بخشی از گفتمان ادبی در آن تولید نشود.
وی افزود: به نظر کمدقتیهایی که بعداً سر این مفهوم اتفاق افتاد ما را به یک چالش بزرگ انداخته و مکافات؛ متأسفانه در خیلی از این مراکز کسانی قرار گرفته اند که خودشان هم دانش این کار را نداشتند و تولیداتشان و تألیف هایی که از این مفهوم می شود به نظرم می رسد ناصواب است.
جزینی تصریح کرد: به همین دلیل می خواهم بگویم که آقا مرتضی اولی تر است هم به لحاظ جایگاه علمی و هم به نظر اخلاقی.
* سرهنگی: ادبیات جنگ همه جای دنیا قابل احترام است
مرتضی سرهنگی مدیر دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری هم در این نشست نقد و بررسی اظهار داشت: ادبیات جنگ ادبیاتی است که همه جای دنیا قابل احترام است. نوشتن بعد از جنگ در دنیا سنت است. مثلاً گروه ۴۷ در آلمان سال ۱۹۴۷ درست شد. یعنی دو سال بعد از تمام شدن جنگ، حالا چه کسانی در گروه هستند؟ گونترگراس که نوبل سال ۲۰۰۰ گرفت، هاینریش بل که نوبل سال ۱۹۷۶ را گرفت.
وی با تاکید بر نامهای یاد شده که نوبلهایی را از آن خود کرده بودند تصریح کرد: اینها سرباز، بیکار و گرسنه بودند، بعد این گروه تشکیل شد و چتری بالای سر سربازها باز شد و با روشنفکرها گره خوردند. پس از آن نوشتن آغاز شد، خودشان می گویند ادبیات ویرانهها در آلمان ادبیات ضد جنگ است.
مدیر دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری با تاکید بر این مسئله که گاهی شده از یک اثر به عنوان فیلم ضد جنگ یاد میکنیم یا مثلا می گوییم قصه ای که آقای جزینی نوشته ضد جنگ است، ادامه داد: در جنگ های دفاعی مثل جنگ خودمان که در ذات خودشان ضد هم ندارند شما نمی توانید داستانی را بنویسید که به مردم بگویی که اشتباه کردید دفاع کردید؛ ادبیات ضد جنگ، ادبیات آلمان است که هم متجاوز بودند و هم مغلوب.
این محقق و پژوهشگر ادبیات مقاومت با بیان اینکه در روسیه نویسندگان جنگ دارای اتحادیه هستند متذکر شد: اما باید سوال کرد چرا برای این گونه از ادبیات تا این حد ارزش قائل هستند؟ پاسخ اینکه آن را به قیمت گرانی به دست آورده اند؛ این ادبیات را به قیمت جان جوان هایشان و ویران شدن کشورشان و از دست رفتن زندگی ها و گم شدن ها، قحطی ها، گرسنگی ها به این قیمت ها بدست آورده اند.
به گفته وی، در روسیه به دیدار رئیس اتحادیه نویسندگان جنگ رفتیم و با او صحبت کردیم، وقتی به او گفتیم شما با این سن همچنان کار میکنید، متعجب شد گفت من در بیمارستان به علت بیماری قلبی بستری بودم، دو خبرنگار از ایران آمدند تا از اتحادیه بازدید کنند، من دو سه ساعت از بیمارستان مرخصی گرفتم، آمدم شماها را ببینم. گفتم شما خیلی خوب هستید که بعد از گذشت نیم قرن ادامه میدهید، او در یک جمله اینگونه پاسخم را داد که خیلی برای ما درس بود! او گفت: روسیه بدون ادبیات جنگش فقط یک خاک پهناور است.
سرهنگی با اشاره به توجه رهبر انقلاب به ادبیات مقاومت با بیان اینکه اگر عالی ترین مقام مملکت یعنی شخص رهبری را از پشت این ادبیات برداریم دیگر کسی را نداریم، بیان داشت: آلمان ها همه مطالب را می نویسند، از ضد جنگ و اینکه هیتلر چنین بلایی را سرشان آورده و حالا هیتلر نیست.
مدیر دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری گفت: سال ۶۱ به اردوگاههای اسیران عراقی در ایران رفتم و الان هم برخی اسیران عراقی پیش من می آیند؛ سال ۲۰۰۲ که صدام سقوط کرد اینها دائم می آمدند پیش من. ۶۵ عنوان کتاب نوشتند و رفتند هیچ جای دنیا سابقه ندارد یک اسیر جنگی در اردوگاه های کشور نگهدارنده خاطراتش را بنویسد و بعد بدهد چاپ کنند.
وی ادامه داد: اما این اتفاق اینجا افتاد، تقریباً هر روز اتاق من تا ساعت دو ـ سه بعدازظهر در اختیار این مصاحبه کنندهها است. افسران سربازان و درجه دارانی که اسیرهای عراقی را نگهداری کردند، تمام این موارد اضلاع یک مثلث خاطرات رزمنده ها است، خاطرات اسیران ما، خاطرات اسیران عراقی این سه ضلع سه ضلعی است که ادبیات جنگ ما بر آن ایستاده است.
سرهنگی به اهمیت ثبت خاطرات اشاره کرد و ابراز داشت: خاطرات باید باشد تا بر اساس آن سمفونی بسازید، نمایشنامه و فیلمنامه بنویسید، ما فیلم جنگی ندیدهایم که ابتدای آن قید شده باشد این فیلم براساس کتاب خاطرات گروهبان فلانی یا ستوان فلانی تهیه شده است، ما اصلا نداشتیم، اصلاً اقتباس نداریم، در صورتی که حدود ۸۰ درصد فیلمهایی که جایزه ها را از آن خود می کنند در واقع اسکار سریالها و اسکار تلویزیون است، اقتباس هستند یک اقتباس هوشمندانه.
وی به کتاب آذر خزاعی اشاره کرد و گفت: من این کار را خواندم. تحلیل را به آقای جزینی می سپارم.
* جزینی: تاریخ جنگ در کولهبار سریازانی است که از جنگ بر میگردند
جزینی هم تصریح کرد: آقا مرتضی اینجا بیشتر بشیر بودند و من میخواهم کمی هم نذیر باشند، به نظرم این حوزه آفت هایی هم داشته که به نظرم تلخ تر بوده است.
این داستان نویس و مدرس داستاننویسی تاکید کرد: یک پژوهشی انجام شده که تا سال ۸۵ را شامل می شود، که تقریباً ده سال قبل چیزی در حدود هفت هزار کتاب در آن سالها تا سال ۸۵ توسط نهادهای فرهنگی و غیر فرهنگی و حتی نظامی تحت این لیبل ادبیات مقاومت ادبیات جنگ و ادبیات دفاع مقدس تولید شده بود؛ در حال حاضر هم ۱۲ هزار عنوان هست، آمار ما نشان می دهد که البته خیلی وحشتناک است، اینکه ۹۲ درصد این کتاب ها تا سال ۸۵ فقط یکبار چاپ شده اند.
وی گفت:آمار نشان می دهد تا سال ۸۵ ، ۹۲درصد این کتابها تنها یک چاپ داشته اند، حتی به چاپ دوم هم نرسیده اند، این آمار باید به ما چه گزارشی بدهد؟ باید گزارش بدهد که این کتاب ها ارزش دوباره خواندن دارد یا نه؟ حتی اگر خوب توزیع نشده باشند یا خوب معرفی نشده باشند؛ به هرحال این آمار نشان می دهد مدیران این مؤسسات و نهادها بیشتر میل به بالا بردن عنوان داشتند به نظر می رسد اینجا آن پاشنه آشیل است.
جزینی با بیان اینکه در کتاب جایی اشاره نشده که از خاطرات گرفته شده گفت: آقای سرهنگی اشاره کردند که جنگها از کولهبار سربازها در میآید، این تعبیر تعبیری خیلی جاری است نه فقط ادبیات جنگ بلکه تاریخ جنگ در کوله بار سربازانی است که از جنگ بر می گردند. آنها هستند که تاریخ واقعی جنگ را می نویسند. مثلاً ادبیات آلمان یا ادبیات روسیه؛ مثلاً ادبیات آلمان از دل همین خاطرات در آمد کتاب و توسط یک زن نوشته شد، عموماً در ادبیات ما می گوئید جنگ زنانه نیست یعنی جنگ امر مردانه ای است، جنگ چهره ی زنانه ندارند. عموماً زنها سمت این حوزه نرفتند شاید یکی از دلایلش این است که مردان امکان تجربه زیستی داشتند و از این رو رفتن زنان سراغ جنگ خطرناک است به این معنا که چون آنها تجربه میدانی از جنگ ندارند ممکن است در ساختن آن فضا دچار تعرضات بشوند و تناقض ها و کم اطلاعیه های بشوند.
وی با اشاره به اینکه نویسنده های زن جنگ این خرد را به کار می برند و داستانهای بعد از جنگ را می نویسند یا قصه پشت جبهه را می نویسند توضیح داد: جایی که زن ها حضور دارند دوران جنگ را زیست میکنند. اینجا ظاهراً اینجوری نیست زمانی دارد قصه اتفاق می افتد که جنگ تمام شده و ما یک مجروح جنگی داریم که افتاده ناتوان است. سرباز از جنگ برگشته ای است و حالا که در بستر بیماری افتاده و ناتوان است و نمی تواند از جایش بلند شود؛ ذهنش آرام و قرار ندارد و به عقب باز می گردد؛ تمام داستان در ذهن جانباز است و در آن بازگشت به عقب در ذهن آن جانباز احتمالاً خاطرات جنگ است.
این مدرس داستان نویسی بیان کرد: نکته دوم به نظرم دست نویسنده پر است. در هرکدام ۳۰ قطعه دارد ولی نویسنده اینقدر آن قطعه را شتابناک و آنقدر سریع می گوید که اجازه نمی دهد آن ارتباط عاطفی برقرار شود. به نظرم نویسنده خیلی هول شده یعنی اینقدر ماده اولیه داشته که فکر کرده است اگر این متریال دست من می رسید احتمالاً سه تا از آن را برمی داشتم و بعد تلاش می کردم آن صحنه را بسازم