بحران سوریه چگونه شکل گرفت؟

برخی کارشناسان از جنگ سوریه به عنوان ۷۲ ملت در قلب خاورمیانه نام می برند

شاید روزی مردم سوریه که کشور خود را بهشت خاورمیانه می پنداشتند خواب جنگ همه گیر داخلی را هم نمی دیدند . به روایت تاریخ بنگرید؛ همه چیزو این همه نسل کشی خیلی ساده بوجود آمد

به گزارش واحد خبری سیده آمل ، کشور سوریه از جمله کشورهای مهم و استراتژیک خاورمیانه است که به دلیل همسایگی با فلسطین و لبنان،‌ عراق و ترکیه همواره مورد توجه بوده است. طبق آمارگیری سال ۲۰۱۰ سوریه دارای جمعیتی بالغ بر ۲۲ میلیون و ۷۰۰ هزار نفر می‌باشد.

بیش از ۵۳ سال است که سوریه توسط حزب بعث یعنی پدر و پسری از خاندان اسد اداره می‌شود. از نظر ترکیب جمعیتی سوریه دارای ۱۳% شیعه علوی ، ۷۴% اهل سنت، ۱۰% مسیحی و ۳% دروزی می‌باشد. از زمان عقب‌نشینی فرانسه از سوریه و استقلال آن کشور قدرت اقتصادی سوریه در دست مسیحیان و قدرت نظامی و امنیتی در دست شیعیان علوی برای مقابله با امپراطوری عثمانی و ایجاد قلعه‌ای در مقابل هجوم عثمانی‌ها،‌ و بخش کشاورزی و دامداری در اختیار اکثر این جمعیت یعنی سنی‌ها قرار گرفت.

حزب بعث توسط میشل عفلق که خود یک مسیحی اهل سوریه تحصیل کرده و مقیم اروپا بود تاسیس شد. او در فاصله‌ی دو جنگ جهانی اول و دوم در فکر تشکیل حزبی با شباهت ساختاری نسبت به نازیست‌های آلمان و فاشیست‌های ایتالیا بود. حزبی سیاسی نظامی که به سازمان‌دهی و بسیج جوخه‌های میلیشیایی متکی بود. حزب بعث در سال ۱۹۶۳ به قدرت رسید و حافظ اسد که فرمانده نیروی هوایی و یک شیعه علوی بود قدرت را در سوریه در دست گرفت.

حزب بعث ابتدا با شعار ناسیونالیست عربی و مبارزه برای رهایی قدس پایه‌های حکومتش را مستحکم کرد تا جایی که بعضی از علما و مفتی‌های سوریه از جمله شیخ محمد ‌الحکیم، مفتی حلب و شیخ احمد کفتا، مفتی اعظم سوریه و شیخ رمضان البوطی را به سوی خود متمایل نمود. اما دیری نپایید که سیاست‌های رژیم بعث موجب نگرانی مردم سوریه و شروع اعتراضات از سوی حزب اسلام‌گرای اخوان المسلمین و دیگر احزاب و تشکل‌های لائیک گردید.

اخوان که در سال ۱۹۴۶ توسط مصطفی السباعی که خود فارغ التحصیل دانشگاه الازهر مصر و اهل سوریه بود تاسیس شد و به‌عنوان بزرگ‌ترین حزب مخالف رژیم بعث شناخته شد. مشاجرات لفظی و انتقادات مستمر این دو حزب را به سوی یک تقابل ایدئولوژیک پیش برد تا جایی که نهایتاَ در سال ۱۹۶۴ به صورت یک مقابله‌ی رو در رو مبدل شد. در آن سال اعتراضات سراسر سوریه را فرا گرفت و مردم به صورت یک حرکت خود جوش با رهبری دو نفر از اعضای اخوان یعنی سعید حوا و مروان حبیب در شهر حماه متمرکز شد و این شهر به صورت مرکز ثقل حرکت اعتراضی در آمد.

واقعه دیگری که در سال ۱۹۸۰ اتفاق افتاد سناریوی سوء قصد به جان حافظ اسد بود که در این سوء قصد به حافظ اسد آسیبی وارد نشد و این اتفاق بهانه‌ای شد برای دستگیری و زندانی کردن اعضای اخوان المسلمین سوریه. در پی این جریان قانون ش ۴۹ که در ۷ جولای ۱۹۸۰ تصویب شد اعضای اخوان با طناب دار محکوم به اعدام شدند که بعداً این احکام به ۱۶-۱۰ سال زندان تغییر یافت.

باستناد این قانون تعداد ۷۰۰ نفر از اعضای اصلی اخوان دستگیر شده و در سلول‌هایشان واقع در زندان «تدمور» توسط گارد ویژه امنیتی به فرماندهی رفعت الاسد اعدام شدند. بعد از این واقعه تلخ همواره بین حزب بعث و مردم سوریه کشمکش و اعتراضات دائمی و مستمری وجود داشته است که همیشه ذهنیت‌ها و سوء ظن‌های طرفین نسبت به یک‌دیگر مانع هر نوع گفت‌وگو و مباحثه بوده است.

با فوت حافظ اسد و جانشینی بشار اسد مردم سوریه انتظار داشتند که رئیس جمهور جوان با تفکرات و برنامه‌های جدید حکومت را به‌دست گیرد و کشور را از یک بحران پیش‌بینی شده رهایی بخشد اما بشار درچارچوب سیاست‌های حزب بعث باقی ماند.

اما بعد از وقوع انقلاب های عربی که منجر به سقوط چندین حاکم مستبد در کشورهای اسلامی شد ، کشورهای غربی به مدیریت آمریکا با همکاری برخی کشورهای منطقه به سناریوی شبیه سازی بحران در کشورهای دیگر روی آوردند تا امت عربی را ازانقلاب های واقعی کشورهایشان منحرف کنند. یکی از این کشورهاکه برای پیاده سازی سناریوی امریکا و عربستان انتخاب شد، سوریه بود.

جرقه از آن‌جا آغاز شد که چند دانش‌آموز با نوشتن شعارهای ضد حکومتی بر در و دیوار موجب واکنش شدید مقامات امنیتی سوریه شدند. زمانی که نیروهای امنیتی اقدام به دستگیری این دانش‌آموزان نمودند با اعتراض اولیای آن‌ها مواجه شدند که دولت اقدام به برخورد نظامی کرد. ارتش سوریه که هیچ‌گونه تجربه‌ای در مهار اعتراضات خیابانی نداشت فکر کرد که همان‌گونه که با دشمن فرضی در پادگان‌ها آموزش دیده است باید با غیرنظامیان برخورد نماید . این بهانه  شد تا برای دستگاه رسانه ای غرب خوراک تبلیغاتی فراهم شود.

جنگ سوریه یا بحران سوریه از ۲۶ ژانویه ۲۰۱۱ (۶ بهمن ۱۳۸۹) شروع شد و به دلیل مشارکت گسترده مزدوران  خارجی از لیبی و تونس گرفته تامزدوران اروپایی،نمیتوانیم  اصطلاح جنگ داخلی برای سوریه بکار ببریم .

در وهله اول بحران ، ارتش آزاد سوریه در سال ۲۰۱۱ توسط نظامیان جداشده از ارتش سوریه تشکیل شد. جبهه النصره هم که قبلاً شاخه رسمی القاعده در سوریه بود و در سال ۲۰۱۶ نام خود را به جبهه فتح شام تغییر داد، یکه تازی کرد و باخشونت هرچه تمام تر به پیشروی در مناطق مختلف سوریه مبادرت ورزید .یک جبهه ائتلافی از چندین گروه سلفی هم اپوزیسیون سوریه بودند و داعش هم بعدها با اتحاد ایدئولوژیک این گروهها همه رایکپارچه در برابر اسد قرار داد باپشتوانه رزمی و پولی غرب و ترکیه و عربستان و کشورهای منطقه  مانند قطر.

از ماه ژانویه ۲۰۱۱ صدها هزار معترض در شهرهای مختلف سوریه نظیر دمشق، حمات، جبله، لاذقیه، درعا و حمص به مدت چندین ماه، در روزهای مختلف به ویژه روزهای جمعه با نام‌هایی مانند جمعه عزت، جمعه مقاومت، جمعه شهدا، جمعه مبارزه، جمعه آزادگان، جمعه آزادی، جمعه نگهبانان میهن، جمعه کودکان، جمعه عشایر، جمعه صالح العلی، جمعه عدم مشروعیت، جمعه ارحل، جمعه لاللحوار و جمعه سر فرود نمی‌آوریم جز در مقابل خدا، علیه دولت بشار اسد دست به اعتراض و تظاهرات زدند و خواهان کناره‌گیری او از قدرت شدند. تانک‌ها و نیروهای نظامی دولت بشار اسد نیز در شهرهای مختلف سوریه نظیر دمشق، درعا و حمص مستقر شدند و در مقابل معترضان واکنش نشان دادند.

پس از ناآرامی‌های ٢٠١١ در سوریه، جنگ داخلی در این کشور گسترش یافت و در پی ناکامی گروه موسوم به ارتش آزاد سوریه، مناطق روستایی به منبع جذب نیرو برای گروه های سلفی و به اصطلاح جهادی رقیب تبدیل شد .  ارتش آزاد سوریه در ابتدا مورد حمایت غرب و کشورهای عربی قرار داشت، اما اختلاف بین آنها باعث شد که این گروه نتواند به نیرویی منسجم تبدیل شود.

از سوی دیگر رقابت های منطقه ای بویژه میان قطر و عربستان نیز باعث ناکامی اتحاد اپوزیسیون سیاسی به عنوان سازمانی واحد برای ارائه گزینه ای جایگزین بشار اسد شد. ارتش آزاد سوریه که با پول کشورهای حاشیه خلیج فارس لبریز شده بود به فساد کشیده شد.

ظهور تکفیری ها 

با بدنامی ارتش آزاد سوریه، آرایش گروههای تکفیری  شروع شد و ارتش آزاد سوریه را در سال ٢٠١٢ تحت الشعاع خود قرار داد و در کانون مبارزات علیه نیروهای بشار اسد قرار گرفت. در سال‌های ٢٠١۵-٢٠١٣، گروههای تکفیری تروریستی اصلی شامل جبهه النصره وابسته به القاعده، الاحرار الشام و جیش الاسلام، نواحی روستایی و حومه شهر را تسخیر کردند که عمدتا غرب آزادراه شمال-جنوب در شهرستان های حما، حمص و درعا در منطقه غوطه در حومه دمشق و شهرهای شمالی حلب و ادلب نزدیک ترکیه را شامل می شد.

هر چند که این سه گروه با یکدیگر دشمنی دارند، اما در دشمنی با داعش مشترک هستند و اعلام خلافت در عراق و شام را بدعت می‌خوانند. ظهور تکفیری ها  همچنین به خیزش ظهران اللوش کمک کرد. عبداله، پدر اللوش، از روحانیان غوطه بود که در عربستان زندگی می کرد و با مذهب وهابیت سلطنت عربستان کاملا آشنا بود. وی در سال ٢٠٠٩  که برای جنگ به عراق رفته بودند، زندانی شد. چند ماه پس از آغاز شورش ها، اللوش به همراه صدها نفر  از زندان آزاد شد. آزادی آنها، شورش سوریه را به سمت جنگ مسلحانه برد. اللوش با کمک پدرش گروه موسوم به جیش الاسلام را تشکیل داد و خواستار احیای خلافت اموی و ریشه کنی علویان سوریه شد.

به استثنای استان جنوبی درعا که ارتش آزاد سوریه در آنجا دست بالا را دارد، امروز احرار الشام و جبهه النصره بر نواحی روستایی و حومه خارج از کنترل دولت سوریه تسلط دارند. مناطق عمدتا بیابانی شرقی که کل استخراج نفت سوریه از آنجاست، بین دولت سوریه، داعش و شبه نظامیان کرد تقسیم شده است. هرچند روزبه روز از سیطره تروریستها بر خاک سوریه کم می شود.

همکاری ها و محدودیت های گروههای تکفیری 

جبهه النصره و احرار الشام اعضای جیش الفتح هستند که به عنوان یک ائتلاف در مارس ٢٠١۵ با همکاری ترکیه تشکیل شد. این گروه بسیاری از قسمت‌های استان ادلب را از دست دولت و بقایای ارتش آزاد سوریه خارج کرد. همزمان کشمکش ها بین احرار الشام و جبهه النصره ادامه دارد. در سال ٢٠١٣، احرار الشام کنترل باب الهوا، گذرگاه مرزی با ترکیه را از دست جبهه النصره و دیگر گروه های شورشی خارج کرد. اوایل ٢٠١۵، ستیزه جویان النصره در ادلب، قاضی ابو اسید الیمنی را که اهل یمن و از شخصیت‌های برجسته احرار الشام در شورای اسلامی بود، به قتل رساند.

به نظر می‌رسد که جبهه النصره به دلیل فقدان قدرت سازماندهی همچون احرار الشام، به واسطه اختلافات داخلی که با حضور گسترده سلفی های خارجی تشدید شده، از هم خواهد پاشید. همچنانکه تنش بین ستیزه جویان خارجی و سوری های جبهه النصره در ژوئیه ٢٠١۵ باعث کشته شدن بیش از ٢٠ نفر شد.

ناکامی در حکومت

با توجه به ضعف سازمانی جبهه النصره، سختگیری در امور روزانه و وضع زکات طاقت فرسا در بعضی مناطق در سال ٢٠١۵، تنفر از این گروه و مخالفت بی درنگ با آن شدت گرفت که موجب شد این گروه روش های خود را تعدیل و ملایم تر کند.

بعد از تصرف استان ادلب در مه ٢٠١۵، اپوزیسیون امیدوار بود که جیش الفتح مناطق جنوبی را تا استان همجوار حما تصرف کند. اما ظاهرا از مه ٢٠١۵، سرازیر شدن اسلحه و مهمات از ترکیه به جیش الفتح و ارتش آزاد سوریه کاهش یافت. این امر همزمان با فشار دیپلماتیک آمریکا بر کشورهای عربی و ترکیه برای قطع حمایت‌شان از شبه نظامیان اتفاق افتاد. چرا که ممکن بود اسد را تا مرز سرنگونی پیش برند درحالیکه گزینه مورد پسند واشنگتن برای جایگزینی او وجود نداشت .

درهرصورت دشمنی آمریکا و صهیونیست‌ها با حکومت سوریه  از یک سو و  تلاش اتحادیه عرب و کشورهای حاشیه خلیج فارس و برخی گروه‌های معارض سوری به صورت مداوم برای بین المللی کردن بحران داخلی سوریه  از سوی دیگر وضعیت این کشور را هر روز پیچیده تر و بغرنج تر کرد. حمایت های ایران و روسیه  از نظام قانونی سوریه هم وضعیت را بسیار مبهم و پیچیده کرده است.  انچه مسلم است تحرکات و اغتشاشات و درگیری‌های تجزیه طلبانه در سوریه کار زیادی از پیش نبرد، چراکه به‌رغم وجود چند حزب یا گروه طرفدار مخالفان ، اما مردم طالب یک‌پارچگی و تمامیت ارضی سوریه بودن

About گلناز پیغمبرزاده

Check Also

مصوبات بلندمرتبه سازی درمازندران

مصوبات بلندمرتبه سازی درمازندران

مصوبات بلندمرتبه سازی درمازندران در حاشیه جلسه پیگیری مصوبات پروژه های عمرانی شهرستان آمل با …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *