حاصل آموزه های مکتب همیشه سبز

سخن سیده آمل در خصوص فرهنگ مکتب عاشورایی: تمام حجت مسلمانی ما پیوند ناگسستنی است که با خط و مشی عاشورایی بسته شده، حس و ارتباطی که عادی وساده نیست، حالی است برگرفته از چشم انداز فلسفی در منظومه ای بنام مکتب همیشه سبز اسلام که با جهان بینی خون سرخ حسین(ع) در واقعه عاشورا به اکمال رسیده .

جهان بینی که ندای حقانیتش پشت هرظالم را به لرزه درمی آورد و بی باکانه از مظلومین جهان دفاع می کند که در این رابطه کم نبودند حق طلبان رهرو راه حسین(ع) با نام مختارها و قاسم سلیمانی ها، سرداران میدان ستم ستیزی و حامیان مظلومان جامعه دوران خود.

مکتب همیشه سبز، وجود ذی جود انسانها را به شورشی ارزشی وا می دارد تا این آدم هر آنچه از اویی به سوی او را در ادامه خون سرخ همیشه داغ حسین(ع)، به ندای “هل من ناصر ینصرنی”اش در هر زمانی لبیک گوید و ارزش حقانیت این مکتب را با ظلم ستیزی به منصه ظهور برساند .

اگر نبود خون حسین(ع) و گل پاشی خون حلقوم اصغرش، مظلومترین شهید کربلا، ازعرش تا فرش زمین، مساجد و تکایا بنای تربیت شدگان رهپویانی برای این مکتب همیشه سبزهم نبود.

قاسم سلیمانی، حیدر زمان، درس گرفته ازهمین مکتب، مختاروار در برابر حرمله های زمان خود بپا خواست. اما خفاشان شب پرست تاب حق طلبی وی را نیاورده، نینوایی دیگرآفریدند تا درعصر ظلمات کفرنوین، دستان علمدار این عصر، همچون سرورش با خون خود، مکتب همیشه سبز را به گونه ای نوین آبیاری کند تا نسل جدید سلیمانی پرچم این مکتب حق را همچنان با یاد حسین و نام وی برافراشته برپا دارند.

هر جا آرام دلها سلیمانی بود نوید سازندگی بود و صلح و صفا و دوستی برای مردم آسیب دیده منطقه از بلایای طبیعی سیل وزلزله تا بلای خانمان سوز داعش درخاورمیانه. تنها سرداری که دلاوریهایش تا شهادتش تیتر رسانه جهان شد. چه او خاری در چشم دشمن و روحی در کالبد آسیب دیدگان از ظلم ظالمان جهانی بود.

او که اعتقادش بنام فاطمه زهراء(س) واولادش رقم خورده بود درسوگ فاطمیه مادر کائنات، تذکره عبور از این دنیای پرآشوب را گرفت تا با خاک افتادنش نسلی بیدار با شعار”من قاسم سلیمانی ام” از خاک برخیزد که ملت مظلوم امیدشان را به امید آنها و نام سلیمانی، سردار دلها پیوند زنند و این است حاصل مکتب همیشه سبز. جاودانگی و ماندگاری صدای حق و پاسداشت ارزشهای انسانی.