به بهانه گفتوگو دربارهی لایحه سازمان نظام رسانهای که مدتی است بعد از برگزاری نمایشگاه مطبوعات از سوی دولت به جریان افتاده، با علیاکبر قاضیزاده قرار مصاحبه گذاشتیم که البته این مصاحبه هم مانند اغلب بحثهای این روزها، از فضای زلزله کرمانشاه چندان دور نبود و مطالبی دربارهی عملکرد رسانهها در این ایام هم از سوی وی مطرح شد.
در شرایطی که دولت در تلاش برای رسیدن به اجماع نسبی اهالی رسانه برای تصویب لایحه سازمان نظام رسانهای است، خبرنگاران ایسنا در ادامه گفتوگو با اساتید ارتباطات، به سراغ علی اکبر قاضیزاده رفتند تا نظر او را هم درباره این لایحه، انتقادهایی که به آن وارد است و تاثیرات آن بر فضای رسانهای کشور جویا شوند.
گزارش واحد خبری سیده آمل به نقل از ایسنا ،به تازگی گفتوگوها و یادداشتهایی از مجید رضائیان ،محمد مهدی فرقانی، علی گرانمایه پور و هوشنگ اعلم در ایسنا منتشر شده است و البته پیشتر نیز در قالب نشست و نقد، نظراتی از مهدی محسنیان راد حسن نمکدوست ،یونس شکر خواه ، گامبیز نوروزی ومحمد سلطانی فر در ایسنا انتشار یافته که با توجه به اعمال تغییراتی در پیشنویس، تجدید برخی از این گفتوگوها هم ضروری به نظر میرسد.
با آنچه مطبوعاتمان را محدوتر میکند، مخالفم
اما علی اکبر قاضیزاده سخنان خود را با این جمله که «اگر نظامنامه، مطبوعات ما را از آنچه هست محدودتر کند، با آن مخالفم» آغاز کرد و با اشاره به تاریخ تصویب اولین قانون مطبوعات در ایران، اظهار کرد: اولین قانون مطبوعات ۱۱۰ سال پیش در مجلس اول مشروطه تصویب شد. در آن زمان با وجود اینکه مملکت بینهایت مشکل داشت، ولی تصمیم گرفته شد تا در آن شرایط به تدوین قانون مطبوعات پرداخته شود. تدوین و تصویب قانون مطبوعات در ایران بیش از هر موضوع دیگری دو عامل اصلی داشت؛ «عامل اول این بود که پس از امضای قانون مشروطه توسط مظفرالدینشاه روزنامهنگاران احساس کردند که دیگر همه چیز آزاد شده است و مطبوعات میتوانند به هر کسی که میخواهند فحش بدهند و از همه خرده بگیرند. در حالی که با آمدن مشروطه نظام مملکت تغییری نکرده بود؛ شاه هنوز سر جایش بود و اشراف، شاهزادگان، بازاریها و روحانیون هر کدام همچنان در مواضع قدرت قرار داشتند. اینکه روزنامهنگاران تصور کردند که دیگر همه چیز آزاد شده است و بعد متوجه شدند که چنین نیست، موضوعی است که متأسفانه در دوران بعد باز هم تکرار شد.»
«عزیزان همکار ما همانند علیاکبر دهخدا، شیخ احمد تربتی، سیدمحمدرضا مساوات، جهانگیرخان صوراسرافیل و بسیاری افراد دیگر فکر میکردند که پس از امضای قانون مشروطه دیگر از بند ظالم و جور و محدودیت آزاد شدهاند؛ در حالی که مواضع قدرت همچنان سر جای خودشان قرار داشتند. اگر الان بعد از ۱۱۰ سال روزنامه «روحالقدس» را بخوانید، وحشت میکنید؛ به تمام پولدارها، روحانیون، بازاریها، نمایندگان مجلس، وزیر و وکیل و حتی خود شاه هر چی میشود، گفتهاند. تصور کنید که شیخاحمد تربتی مقالهای دارد با تیتر «شاه قصابی میکند» که در آن عملکرد محمدعلیشاه را نقد میکند.»
«عامل تاثیرگذار دیگر در تدوین و تصویب اولین قانون مطبوعات این بود که عوامل قدرت و پولدارها احساس کردند قدرتی به نام مطبوعات به جان آنها افتاده است و موجودیت آنها را تهدید میکند. به همین خاطر هم شروع کردند به نشان دادن عکسالعملهایی. در این شرایط تصور کنید که روزنامهنگاران یک لاقبا چطور میتوانستند با این همه عوامل قدرت بجنگند؟ و دیدیم که در مقابل عوامل قدرت از پا درآمدند. به طور کلی میتوان گفت که الهامبخش ۱۰ قانون مطبوعاتی که تاکنون داشتهایم، همین فضا و شرایط بوده است؛ یعنی سوءتفاهم میان مطبوعات و صاحبان قدرت.»
او با بیان اینکه «مطبوعات قرار نیست تریبون دولتها باشد»، خاطرنشان کرد: بسیار متأسفم که وزارت فرهنگ و ارشاد انتظار دارد که مطبوعات فقط دولت و عوامل اجرایی را تقویت کند و خدای نکرده نه انتقاد و نه خردهگیری کند. ما اگر مجموعه اجرایی بسامانتری داشتیم، از شفافیت رسانهها استقبال میشد و از خدا میخواستند که نیروهایی مثل روزنامهنگاران اطلاعات کسب و ایرادات را علنی کنند تا آنها بتوانند این ایرادات را رفع کنند. نه اینکه هر روزنامهنگاری گفت فلان جا فلان ایراد را دارد با او سریع برخورد کنند. ما در زلزله کرمانشاه یک ستاد خبری مشخص نداشتیم تا اطلاع رسانی درست به مردم صورت بگیرد. آن وقت دنبال این میگردند که مثلاً یک خبرگزاری نوشته که فلان روستا نانوایی ندارد، برویم گوشش را بکشیم و روزنامهنگار را هم یک هفته توبیخ کنیم.»
«متأسفانه این فضای سوءتفاهم میان اهالی رسانه که کارشان را بلد نبودند و با عرض معذرت هنوز هم بلد نیستند با اهالی قدرت، در خط به خط این لایحه سازمان نظام رسانهای دیده میشود. میتوان گفت که نوعی نگاه تولیتی در این نظامنامه وجود دارد. مثل اینکه دولت وظیفه دارد که به من روزنامهنگار بگوید چه کاری باید انجام بدهم و چه کاری را نه! آن هم در جزئیترین مسائل.»
«مشکل امروز ما بیشتر این است که در دهههای اخیر تاریخ را کنار گذاشتهایم و اصلا از آن درس نمیگیریم. در زمان مشروطه، مملکت با مشکلات زیادی همچون مشکل بانک مرکزی، راهآهن، قانون اساسی و … مواجه بود، ولی همه این مشکلات را رها کردند و در جلسات متعدد به قانون مطبوعات پرداختند. در واقع همان چیزی که امروز نام آن را نظام رسانه میگذاریم. ما اگر با تاریخ آشنا بودیم از رفتار آن دوره درس میگرفتیم و متوجه میشدیم که عاقبت در تنگنا گذاشتن مطبوعات و رسانهها چیست. حاصل این بود که در دوره محمد علی شاه عدهای روزنامهنگار از بین رفتند، عدهای سیاستمدار آواره شدند و مملکت عقب افتاد. بنابراین به شخصه این نظامنامه را نیاز این روزها نمیبینم. ما امروز بیشتر از این نظامنامهها نیاز به همدلی داریم. مملکت ما همیشه در خطر بوده و این روزها بیشتر. تعجب میکنم که در این شرایط اصلا چه وقت تصویب نظامنامه برای رسانهها است؟»
قاضیزاده با بیان اینکه «در کل اصلا به سازمان نظام رسانهای امیدوار نیستم»، گفت: البته این نظامنامه بخشهای خوبی هم دارد. شرایط گرفتن پروانه انتشار برای روزنامهنگاران در این نظامنامه متفاوت است. شرایط گرفتن پروانه در قانون مطبوعات این است که باید فرد متقاضی ۳۰ سال سن، تمکن مالی، تابعیت ایرانی داشته، سوءپیشینه کیفری نداشته باشد و دیوانه نباشد. تنها چیزی که در آن ذکر نشده بود، سابقه رسانهای است، ولی گویا این نظامنامه این مورد را دارد. البته باید به این موضوع هم توجه کرد که خصوصی کردن مطبوعات همانند خصوصیسازی کارخانهها نشود.»
«یکی دیگر از نکاتی که در این نظامنامه برایم جالب است مفصل بودن آن است. چرا اینقدر محکمکاری؟! بیایید این بگیر و ببندها را فراموش کنیم و بگذاریم اهالی رسانه کار کنند. بگذارید یک سال با این شرایط بگذرد و نتیجه آن را ببینید. بسیاری از مواردی که به عنوان خلاف مطبوعاتی در این نظامنامه به آنها اشاره شده، در قوانین دیگر ما همانند قانون جزا پیشبینی شده است. مواردی مثل نشر صور قبیحه و توهین به مراجع؛ اینها دیگر مطبوعات و غیرمطبوعات ندارد، به طور کلی جرم است. دیگر چه نیازی به انتشار آنها در نظامنامه رسانهای است؟»
«اینکه کارت خبرنگاری را هم باید دولت بدهد از دیگر نکات جالب این نظامنامه است. کسانی میتوانند خبرنگار شوند که افرادی مانند استاندار و رییس صداوسیما مرکز آنها را تأیید کنند. اصلا چه معنی دارد که روزنامهنگار بخواهد از صداوسیما گواهی تأیید بگیرد؟»
او همچنین در پاسخ به این پرسش که آیا برای تدوین این لایحه از شما نظرخواهی شده است، توضیح داد: اوایل دوره احمدینژاد، چند جلسه با حضور مرحوم معتمدنژاد و آقایان محسنیانراد، مهدی فرقانی و چند نفر دیگر برگزار شد و از ما خواستند تا نظراتمان را اعلام کنیم. آن زمان ما همین حرفها را زدیم، ولی اجرایی نشد. اخیراً بعد از تدوین آن، از من خواستند که آن را تایید کنم. من اگر بخواهم این نظامنامه را تأیید کنم، خیلی مسئول خواهم بود و از اینکه قرار باشد روزی این نظامنامه به تصویب برسد خیلی نگرانم. چراکه این نظامنامه نیاز به یک تجدید نظر کلی دارد. نباید با این دید به رسانهها نگاه کرد که آنها را دو دستی نگه داریم، بلکه باید با این رویکرد به آنها نگاه کرد که برای پیشرفت، آنها را به سمت جلو هل داد.»
این روزنامهنگار پیشکسوت که سازمان نظام رسانهای را مفید نمیداند، ادامه داد: در تاریخ، عملکرد افرادی همانند تیمور بختیار و جهانگیر تفضلی را بخوانیم تا بدانیم چه اثرات منفی بر جای گذاشتند. جهانگیر تفضلی به قانونی بها داد که بنا بر آن تعداد زیادی از مطبوعات ما در آن دوره تعطیل شدند که در این میان میتوان به «تهران مصور»، «امید ایران» و «روشنفکر» اشاره کرد. امروز باید از تاریخ درس بگیرند، صبور باشند و به مخالفان گوش کنند. نمیشود که سازمان نظام رسانهای را پنهانی به تصویب رساند. رسانهها در شرایط کنونی به اندازه کافی ضعیف هستند و مطبوعات با تیراژ بسیار پایینی منتشر میشوند، دیگر نیازی به این محدودیتها نیست.»
قاضیزاده با اشاره به ارتباط میان مسئولان وزارت ارشاد با مدیران مسئول رسانهها، خاطرنشان کرد: اشتباه ما این است که وزارت فرهنگ و ارشاد رویکرد خودش را به جای خبرنگارانی که کار میکنند به سمت مدیران مسئول برده است. این کمکهایی که به رسانهها میکنند به مدیران مسئول تعلق میگیرد و هیچ چیزی به خبرنگارانی که در واقع کار اصلی را انجام میدهد، نمیرسد؛ البته منظور من این نیست که دولت مستقیم به خبرنگار پولی بدهد، اما فکر میکنم بهتر است به جای اینکه وقت صرف این نظامنامه کنند، با این مبالغ به فکر رایگان یا کم کردن هزینههای توزیع باشند و با بدنه رسانهها تعامل کنند.»
«ما رسانهایها و مسئولان باید نگاهمان را به هم عوض کنیم. از طرفی دیگر ما روزنامهنگاران نیز باید خودمان را تقویت و بهروز کنیم و آماده پذیرش مسئولیتهای اصلی روزنامهنگاری باشیم. عادت خیلی بدی است که برخی از دوستان روزنامهنگار ما تصور میکنند که فقط باید دنبال نقاط منفی باشند و مچ بگیرند. البته این کار خوب است، اما نباید تبدیل به عادت شود و باید خوب و بد را با هم دید. همه ما یک هدف داریم و دلمان میخواهد که مملکتمان بهتر شود. اشک در چشمانم جمع شد وقتی فیلمهایی از کرمانشاه دیدم که از تعدد زیاد مردم برای کمک به زلزلهزدگان کرمانشاه ترافیک شده بود. ما مطبوعات باید این چیزها را هم ببینیم. مطبوعات میتوانند مردم را به جای حرص به داشتن، به حرص کاشتن و ساختن ترغیب کنند. مملکت ما بیش از داشتن نیاز به ساختن دارد.»
«معتقدم که اگر ما روزنامهنگاران کارمان را بلد بودیم کسی نمیتوانست به ما زور بگوید. گاهی مواردی را میبینیم که برایم زجرآور است! برخی روزنامهنگاران جوان به محض اینکه دو تا کار از آنها چاپ شود اگر با اسم و تصویر هم باشد دیگر بدتر، فکر میکنند همه این حرفه را یاد گرفتهاند. این درحالی است که روزنامهنگاری که سفر نکند، مطالعه نکند، مردم را از نزدیک نبیند و خودش را بهروز نکند روزنامهنگار نیست. اینکه صبح تا شب پشت میز بنشینیم که کار سخت و دشوار محسوب نمیشود. سردفترها هم همین کار را انجام میدهند.»
«اینکه بگوییم فضای مجازی کار رسانهها را تحتالشعاع قرار داده افسانه است. چطور در کشورهای دیگر که متولی این رسانههای اجتماعی و دستگاههای هوشمند هستند، این اتفاق نیفتاده است. بارها گفتهام مطبوعات باید کاری را انجام بدهند که از دست این تلفنهای هوشمند برنمیآید.»