کاروان کربلا از استاد شهریار
- شناسه خبر: 21664
- تاریخ و زمان ارسال: 24 شهریور 1397 - 08:42
- نویسنده: گلناز پیغمبرزاده
حادثه عاشورا و امام حسین (ع) تأثیر عمیقی بر ادبیات فارسی گذاشته است و شاعران در طول قرنها اشعار فراوانی درباره آن حضرت و وقایع کربلا سرودهاند؛ به گونهای که میتوان اشعار عاشورایی را ژانر مستقلی در ادب فارسی قلمداد کرد.
به گزارش واحد خبری سیده آمل؛ ورود حماسه کربلا به حیطه شعر و ادب فارسی، یکی از عوامل ماندگاری آن نهضت بوده است. چرا که قالب تاثیرگذار و نافذ شعر و مرثیه، عواطف محبین را تحت تاثیر قرار میدهد و میان دلها و حادثه عاشورا پیوند میزند.
براساس تحقیقات اساتید فن؛ اشعار عاشورایی از غنیترین ذخیرههای فکری و احساسی شیعه است و از سوی دیگر حماسه کربلا نیز در زبان شعری شاعران، تاثیر نهاده و ادبیات آن را پربار ساخته است. در واقع، این دو رابطهای متقابل دارند و هر دو به ماندگاری و جلوه یکدیگر کمک کردهاند
استاد شهریار نیز از شعرایی است که با وجود اثار زیبایی که داشت اما شعر (علی ای همای رحمتش) جور دیگر او را به ما شناساند.
و اینبارشهریار قطعه ی دیگری در کارنامه خود به نام (کاروان کربلا) دارد که در وصف سالار شهیدان امام حسین علیه السلام سروده بود .
این شعر را در پایین مطلب به دقت بخوانید.
شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین
روی دل با کاروان کربلا دارد حسین
از حریم کعبه ی جدش به اشکی شست دست
مروه پشت سر نهاد، اما صفا دارد حسین
می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم
بیش ازین ها حرمت کوی منا دارد حسین
پیش رو راه دیار نیستی، کافیش نیست
اشک و آه عالمی هم در قفا دارد حسین
بس که محمل ها رود منزل به منزل با شتاب
کس نمی داند عروسی یا عزا دارد حسین
رخت و تاراج حرم چون گل به تاراجش برند
تا به جایی که کفن از بوریا دارد حسین
بردن اهل حرم دستور بود و سرّ غیب
ورنه این بی حرمتی ها کی روا دارد حسین
سروران، پرانگان شمع رخسارش ولی
چون سحر روشن که سر از تن جدا دارد حسین
سر به قاچ زین نهاده، راه پیمای عراق
می نماید خود که عهدی با خدا دارد حسین
او وفای عهد را با سر کند سودا ولی
خون به دل از کوفیان بی وفا دارد حسین
دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا
با کدامین سر کند، مشکل دوتا دارد حسین
سیرت آل علی (ع) با سرنوشت کربلاست
هر زمان از ما یکی صورت نما دارد حسین
آب خود با دشمنان تشنه قسمت می کند
عزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین
دشمنش هم آب می بندد به روی اهل بیت
داوری بین با چه قومی بی حیا دارد حسین
بعد ازینش صحنه ها و پرده ها اشک است و خون
دل تماشا کن چه رنگین سینما دارد حسین
ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان زخمه ای
گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین
دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز
با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین
ارسال دیدگاه
نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد