مدیریت اقتصادی بحرانی خاموش
- شناسه خبر: 11673
- تاریخ و زمان ارسال: 25 فروردین 1396 - 03:04
- نویسنده: گلناز پیغمبرزاده
بسم الله الرحمن الرحیم
مدیریت اقتصادی بحرانی خاموش
قبل از دخول در مقوله ای که می خواهم به آن بپردازم یعنی مدیریت اقتصادی بحرانی خاموش ، بهتر دیدم مدیریت را در لغت ، اصطلاح وعلم به اختصار تبیین و سپس انواع آن را بررسی ، رابطه هر یک را با اقتصادکاربردی خانواده و جامعه بیان کنم . چرا که همه انواع مدیریت، در پیشبرد اهدافمان با یکدیگر رابطه ای تنگاتنگ و دو سویه دارند .
مدیریت در لغت : گرداننده ، سرپرست معنا شده ، ولی در بحث کاربردی ، عملی است که یک انسان بعنوان به کارگیرنده علم و هنر در هماهنگی و هدایت منابع مالی یا انسانی ویا هر دو برای رسیدن به هدف با حداکثر کارایی انجام دهد .
بنظربنده در تعریف فوق ترکیب علم و هنر به توانمندی شخص مدیر بستگی دارد که از چه میزان خلاقیت بهره مند است تا بتواند توامان در لحظه این هنر را داشته باشد تا از خلط انواع مدیریت در زمان به بهترین نتیجه برسد .
یعنی : ۱- مدیریت نیروی انسانی ۲- مدیریت منابع مالی و بهره وری در کار ۳- مدیریت زمان ۴- مدیریت مکان ۵ – مدیریت ابزار و آلات تخصصی و بکار گیری هر یک جهت هماهنگی با نیروی انسانی.
البته بنده بر این عقیده ام که در هر سمت و شغلی چه در سطوح پایین مدیریتی ، چه در سطوح بالا، یک مدیرموفق باید حس کند همیشه در حالت بحران و آماده باش است ، و همه جوانب کار و احتمالات حتی پیش بینی نشده رانیز مد نظر داشته باشد تا در صورت وقوع حادثه بدون هیجان و استرس به بهترین نحو مدیریت زمان و مکان و هماهنگی عوامل مدیریتی امر مورد نظر را داشته باشد و با این آمادگی کمترین آسیب بحران را سپری نماید .
همانگونه که در تعریف مدیریت بررسی کردیم بحث منابع مالی از گزینه های مهم برای در نظر گرفتن تعاملات نیروی انسانی و دیگر منابع است و ازآنجایی که در این برهه از زمان یکی از دغدغه های رهبرم ، فرمانده کل قوا ، امام خامنه ای ( مد ظله ) مسئله فرهنگ و اقتصاد در جامعه کنونی می باشد ، ببینیم مدیریت هماهنگی این دو امر چگونه میتواتد ما را یاری برساند .
با توجه به اهمیت مدیریت هماهنگی منابع مالی با منابع نیروی انسانی ، برای بهره وری هر چه بیشتر و بهتر از منابع مالی در راستای ارتقائ سطح رفاه افراد جامعه باید نیروهای انسانی را در سطح جامعه قشربندی نموده ، نباید هیچ یک از افراد جامعه در قشر مربوط خود را نادیده گرفت .
چرا که اگر ما اقشار جامعه را مانند طبقات یک برج ساختمانی فرض کنیم ، اگر به مرور زمان به طبقات پایین ساختمان رسیدگی نشود و موجب فرسودگی گردند ، تاب سنگینی و حمل طبقات بالا تر را نخواهد داشت و با کوچکترین بحران مثلا یک زمین لرزه کوچک ساختمان از پایین ویران و فرو خواهد ریخت .
اقشار آسیب پذیر جامعه ، به ظاهر سطح پایین و ساده بدون جایگاه حقوقی اند ولی خیل عظیمی از جمعیت جامعه ای را در بر می گیرند که در هنگام بروز حادثه و بحران از ارکان و بازوی قوی حکومت بحساب می آیند .
زیرا ما بوضوح در عرصه انتخابات شاهد این امر هستیم ، دولتی میتواند وجاهت اجتماعی منطقه ای و جهانی داشته باشد که از پشتیبانی و پشتوانه نیروی جمعیت انسانی خوبی برخوردار باشد لذا مهم قشر خاصی از جامعه نیست ، مهم تعدا د همه اقشار از هر جنس و صنف می باشند تا دولتی رسمیت پیدا کند . و به تثبیت برسد و این مهم تحقق پیدا نمی کند مگر در سایه رضایتمندی همه احاد جامعه و مردم . که همیشه رهبران ما بر آن ها و وحدت همه جانبه تاکید داشته اند تا قشر محروم با جایگاه حقیقی و حق امر زیست و معاش که خداوند برای هر انسانی مقرر نموده نیز بتواند در رفاه اجتماعی قرار گیرد . شاهد دیگر این ادعا دوران ۸ سال دفاع مقدس و بسیج آحاد مردم در عرصه جنگ و میادین دفاع از آرمانها و ارزشهای اعتقادی و حفظ صلابت مملکتمان ایران اسلامی است که همه با حضور خود اجازه دست درازی را از هر کشوری گرفته اند .
بعد از رسیدن به اهمیت همه اقشار جامعه بالاخص مستضعفین که آسیب پذیر ترند ، به قشر ی می پردازیم که از لحاظ جنسیت و حساس تر بودن از همه اقشار آسیب پذیر تر بوده و هست ، . زنان بیکارسرپرست خانواده (بی سرپرست و بد سرپرست ) که دشمن نیز در بعد فرهنگی مصر است تا از این جنبه نفوذ و تهاجم فرهنگی خود را برای آسیب بیشتر به بدنه خانواده ها ، در نهایت جامعه برساند و مسئله اقتصادی فشارهای تهاجم فرهنگی را در این طبقه از جامعه دو چندان نموده .
ای کاش مسئولین به نامگذاری سال از جانب مقام معظم رهبری توجه داشتند ، مخصوصا سال فرهنگ ، اقتصاد در جامعه ، که هر یک مدیریت خاصی را بجای خود می طلبد و هماهنگی بین این دو موضوع امری است انکار ناپذیر .
پس چه باید کرد ؟ بحث بنده در این قسمت برسر نداشتن شغل مناسب و در خور این تاثیر گذاران بافت فرهنگی اجتماعی جامعه است .
نداشتن بیمه و آینده ای مناسب ، عدم آرامش در خانواده و آسیب در جامعه متعاقبا بیماری روحی ، عصبی ناشی از فشارخستگی های مفرط که با ساختار جسمی یک زن سازگار نیست همچنین ایفای نقش مادری در کنار هجمه های مشکلات از خطیر ترین بازی های او درروزگارست و این همه ی ناملایمات کاریست بس دشوار برای بانوی مسلمان ایرانی .
این همه در حالی است که در صد زیادی از آنها نه از سواد درستی بهره مندند و نه از مهارت خاصی ونه از فن مناسب مدیریت خانواده و اقتصاد آن بهره مند . در آمارگیری ها متوجه می شویم چند درصد از جمعیت جامعه ما را این زنان تحت پوشش گرفته اند . با آموزش ، ساماندهی و مدیریت این قشر عظیم چند درصد از مشکلات فرهنگی و حتی اقتصادی جامعه در تامین خانواده از سوی آنها و امر تولیدات کشور ما مرتفع خواهد شد ؟
اینجاست که اهمیت حمایت از مشاغل خانگی نمود پیدا خواهد کرد . من باب مثال :
- صنایع دستی و هنر در خانه ( از انواع دوخت و بافت لباس و رو اندازها که از رایجترین تولیدات خانگی است ، بافت زیر انداز ها ؛ گلیم – جاجیم – انواع فرش و تابلو فرش و…. )
- صنایع تبدیلی ( تولیدات خشکبار ؛ میوه و سبزی ، مربا ، ترشی ، رب و …… )
- صتایع کشاورزی ( پرورش قارچ و پرورش گیاهان تزیینی و گیاهان دارویی )
- صنایع دام و طیور ( ماکیانی مانند بلدرچین ، شتر مرغ و مرغ و خروس به روش طبیعی که در عرصه تولید و تقاضای بازار نیز رشد چشم گیری دارد ) ووووووو……
که هر یک از این شاخه ها ی مهارتی را باید با توانمندی فرد و پتانسیلی که در شرایط موجود او هست مورد بررسی قرار داده ، سپس مراحل کار و مدیریت بر روی این قشر محروم را طی مراحلی که در زیر شرح میدهم آغاز نمود :
- فرهنگ سازی در این راستا و تبلیغات صحیح و اطلاع رسانی وسیع
- شناسایی نیروها ی علاقمند و مستعد جامعه ( از ارگانهای مردم نهاد ، کمیته امداد امام ، بهزیستی و ….. )
- جذب و بکار گیری
- آموزش نیروهای شناسایی شده . (زنانی که هیچ مهارتی ندارند و یا آموزش جهت ارتقاء سطح مهارتی که دارند )
- سازماندهی هریک از زنان آموزش دیده
- سازماندهی نیرو ها در رابطه با عرضه کالا و محصولات بدست آمده و تثبیت آنها
- عرضه کالا در قالب نمایشگاههای تخصصی فصلی و بازارهای سنتی
- بکارگیری نیروهای با انگیزه بازاریاب برای شناسایی بازار تقاضا و تبلیغات سطح شهر و استان و فروش اجناس نیروهایی که تولیدات محصولات آنها طبقه بندی ست .
و اما ، همه ئ به انجام رسیدن و بهره وری این مراحل یک انگیزه بالای مدیریتی و خلاق را می طلبد تا با پل زدن میان ارگانها و نهاد ها بتواند سلسله مراتب را پیموده و با برنامه ریزی دقیق همه آنها را از شاخه های مختلف متفق القول و منسجم برای عبور از مشکلات و رسیدن به آرمان تبدیل اهداف کوتاه مدت به بلند مدت و ثابت نگه داشتن این طرح و مدیریت این بحران اقتصادی خاموش برساند .
اهداف و ضرورت مدیریت بحران خاموش
- عملی نمودن شعار اقتصاد مقاومتی
۲ – استفاده از زمان فراغت زنان خانوار
و ایفای نقش آنان در همراهی با اقتصاد مقاومتی
۳ – ایجاد نقش پذیری زنان خانوار در تولیدات داخلی
و تاثیر گذاری در الگوی مصرف جامعه
۴- کمک به افزایش تولیدات داخلی به صورت میدانی
۵- افزایش توان اقتصادی خانوار بمنظور تحکیم بنیان خانواده با ایجاد رفاه و آسایش روانی و روحی
به قولی : دست در دست هم نهیم به مهر میهن خویش کنیم آباد
ومن الله التوفیق
سیده گلناز پیغمبرزاده
ارسال دیدگاه
نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد